بدون عنوان
عزیز مامان تواین 5سال خیلی اتفاقات افتاده که تک تکشون برای من مهمه از چهاردست وپا رفتنت،دندون درآوردنت،راه رفتنت ،دویدنت وحرف زدنت همه کارهات از بقیه جلوتر بود خیلی زودتر از هم سنای خودت کارهایی که گفتمو انجام میدادی والبته اینم بگم که خیلی شیطون بودی وبخاطر این شیطنت بلاهاایم سرت آمد که اون موقع من وبابا امیر خیلی ناراحت میشدیم ومن کلی گریه میکردم که شاید اگر خودت الان بشنوی بخندی وبرات یه خاطره باشه ...
نویسنده :
رویا
17:30
دختر نازم تو چهار ماهگی
داری خوابای قشنگ میبینی
نفسم اینجا هنور یه ماهت نشده
عزیزم الان شش ماهشه میتونه بشینه
http://niniweblog.com/images/smilies/cut/cut%20(19).gif ...
نویسنده :
رویا
17:25
گلمو بردم آتلیه الان سه ماهته
دخمل گلم دکتر شده
دخمل گلم زردی داشت
مهمان جدید
پاشا جونم عزیز مامان الان که دارم مینویسم تو تقریبآ 5سالته من تازه شروع کردم این وبلاگ رو بنویسم ولی بهت قول میدم زود برسونم به زمان حال مطمئن باش تک تک روزهایی که تو وارد خانواده ما شدی رو یادمه روزهایی که اگر تو توی زندگیمون نبودی خیلی سخت میگذشت ومن همین جا هزار بار خدا روشکر میکنم که پسر گلی مثل تو رو به ما داد الان که دارم مینویسم چند وقته که متوجه شدیم که یک خواهر یا برادر داره به جمع خانوادمون اضافه میشی همگی خوشحالیم و بی صبرانه منتظر به دنیا اومدنش هستیم و آرزو میکنم که تمام خصوصیات اخلاقی خوب تو رو داشته باشه (صبور ،خیلی مهربون،عاقل،باهوش والبته خیلی شیطون) می خوام این وبلاگ رو برای هر دوتاتون ...
نویسنده :
رویا
18:50